سال قبل بود که انتشار چند عکس از گورخوابی برخی معتادان و گزارشی از زندگی عجیب آنها در گورهای بهشت زهرا سر و صدای زیادی به پا کرد. حالا بعد از چندی سر و کله پدیده دیگری از زندگی بدون خانمان پیدا شده و آن «کانال خوابی» است!
در این پست از مجله اینترنتی کولاک مطلبی در مورد
ارائه شده است ، در صورتی که محتوای این پست مورد توجه تان واقع شده است، می توانید برای مشاهده مطالب بیشتر در این موضوع به دسته بندی
دانستنی ها
مجله اینترنتی کولاک مراجعه کنید .
سال قبل بود که انتشار چند عکس از گورخوابی برخی معتادان و گزارشی از زندگی عجیب آنها در گورهای بهشت زهرا سر و صدای زیادی به پا کرد. حالا بعد از چندی سر و کله پدیده دیگری از زندگی بدون خانمان پیدا شده و آن «کانال خوابی» است!
روزنامه شهروند در یکی از شماره های دی ماه ۹۶ خود گزارشی در خصوص پدیده کانال خوابی منتشر کرده است که بخش هایی از آن را می خوانید:
داخل کانال های تنگ، تاریک و سرد، پُر از موش و سوسک است کانال ها بوی مردار می دهد و معتادان می گویند هر شب تعداد زیادی از بی خانمان ها، به این کانال ها پناه می برند
۱) نخستین تصویر، وحشت است؛ وحشت از دیدن زندگی آدمها در کانالهای تنگ و تاریک آب شهری. کانالهایی با بوی تعفن، پُر از موش، پُر از سوسک و مارمولک و مورچه. از کانالها صدای خِشخِش کیسه میآید، صدای نفس، بخار نفس. صدای کشیدهشدن مقوا روی سطحی ناهموار. صدای پا میآید.
صداهای کُند و کِشدار، صدای آدم. زیر این کانالها، سفیدی چشمها پیداست. آنجا شهری جاری است؛ شهری زیرزمینی با آدمهای زیرزمینی. معتادان بیخانمان، در کانالهای آب شهری زندگی میکنند. کانالهایی در همسایگی بزرگراهی در شمال شهر.
۲) دومین تصویر پای «حمید» است؛ حمید شلوارش را تا زانو بالا زده: «ببین چطوری زدن؟ نگاه کن.» و پای راست را میگیرد جلوی لنز دوربین تا رد زخمی عمیق، روی پاهای نحیف و ناتوانش آشکار شود؛ زخمی عمیق و رشتهای مثل رد تازیانه که در یکی از طرحهای جمعآوری معتادان برایش مانده. «حمید» ساکن همان شهر زیرزمینی است. او آن ته، کنار «علی» پاهایش را دراز کرده.
«علی»، خودش را زیر پتوی کِرمرنگی پنهان کرده، کلیهاش عفونت دارد: «واقعا هیچکس نیست بیاد بگه تو چت شده؟ مریضیت چیه؟» حمید میگوید، علی چهار روز است همین گوشه افتاده و نمیتوانند او را ببرند بیمارستان. کلیهاش درد میکند. آنها از پشت میلههای کانال حرف میزنند.
صدایشان میپیچد. کانالهای کمعرض و طولانی خانه است، جای خواب و شبمانی. معتادان بیخانه، کانالهایی که سقفش، کمتر از یکمتر با زیرزمین فاصله دارد را سرپناه کردهاند. حمید، در زمهریر شب، پیشانی را روی دو ستون دست گذاشته.
*اینجا را از کجا پیدا کردید؟
_ این اطراف هستیم، هوا سرد که میشه، میآییم داخل کانال.
*چند وقت است؟
_ سالها.
*کسی اینجا سراغتان نمیآید؟
_ چرا، گاهگداری. بعضیها مییان میگن میخوایم کمکتون کنیم، یکساعت بعدش، یک گردان آدم اینجا میریزن و ما را جمع میکنن. بخدا همین چند روز پیش، مامورها ریختن. پامو نگاه کن.
*مامورهای کجا؟
_ همه جا. مییان به زور ما را میبرن، سهماه و یک روز میمونیم تو کمپ. یا بهاران یا جای دیگه. بعد دوباره ول میکنن. زوری که نمیشه کسی رو ترک داد اما همه چی زوریه.
*قبلا کجا بودید؟
_ داخل همین باغ. (با دست روبهرو را نشان میدهد) مامورها آمدن، ما هم مجبور شدیم بیایم اینجا.
*آخر اینجا اوضاعش بد است.
_ بله بده، کانال فاضلابه. خُب چیکار کنیم؟ اصلا هرجایی باشه که از دست مامورا بتونیم چند ساعتی دور باشیم، میمونیم، حالا هرجایی میخواد باشه.
عباس دیلمیزاده، مدیرعامل جمعیت تولد دوباره، در خصوص وضعیت این معتادان می گوید: «اولین مسأله جانمایی شلترها یا همان گرمخانههاست، این مکانها باید درجایی که محل رفتوآمد و کار این معتادان است، در نظر گرفته شود، اما مسألهای که وجود دارد این است که شهرداری براساس امکاناتش، این شلترها را راهاندازی میکند. از آنسو، واکنش مردم محلی به حضور چنین شلترهایی است.
آنها نمیخواهند در محلهشان چنین مکانهایی راهاندازی شود.» موضوع دیگری که از سوی دیلمیزاده بهعنوان کسی که سالها در حوزه اعتیاد کارکرده مطرح میشود، این است که چرا معتادان حضور در پاتوقها را به حضور در گرمخانهها ترجیح میدهند؟ و در پاسخ میگوید: «بررسی این موضوع نیاز به تحلیل جامعهشناختی دارد. به هرحال در این گرمخانهها سختگیریهایی میشود، اما در پاتوقها از این سختگیریها خبری نیست.
آنها میخواهند راحت و بیدردسر مواد مصرف کنند، اما یک سرپناه قوانینی دارد که باید رعایت شود و این قوانین برای آنها محدودیت ایجاد میکند. با این همه میتوان مشوقهایی در گرمخانهها ایجاد کرد، مثلا یکسری امکاناتمانند در اختیار قراردادن سیگار و پایپ و… برای آنها قایل شد یا به آنها کارت تردد مترو داد تا بدون پرداخت پول به گرمخانهها بروند.»
دیلمیزاده درعین حال حرفهای معتادان درباره دلایل دوستنداشتن گرمخانه را تأیید میکند: «نمیگویم همه گرمخانهها، اما در برخی از این مراکز، نگاههای انگآمیز به معتادان میشود. البته این موضوع در مراکزی که از سوی سازمانهای مردمی اداره میشوند، کمتر دیده میشود.» پیشنهاد او، راهاندازی شلترهای سیار است: «در کشورهای اروپایی، طرح جمعآوری معتادان وجود ندارد، آنجا تعداد زیادی سرپناه در اختیار معتادان قرار میگیرد.
در این کشورها، سیستمهای رفاه اجتماعی، خودشان را متعهد میدانند تا رفاه این افراد را تأمین کنند، به آنها غذای گرم، کارت مترو، دارو و کوپنهای خرید بدهند، حتی برای آنها امکان دانلود بازی ایجاد میکنند.» به گفته این فعال در حوزه اعتیاد، این معتادان، همان افرادی هستند که یارانه به آنها تعلق میگیرد، اما چون حساب بانکی ندارند، خانواده ندارند و… از گرفتن یارانه محروم شدهاند.
دیلمیزاده از افرادی است که پیش از این، به انتشار خبر گورخوابها به آن وسعت، انتقاد کرده بود: «این نوع زندگی برای این معتادان، تبدیل به سبک زندگی شده است و آنها به این زندگی علاقه دارند، اما ما تا کجا حق داریم دخالت کنیم؟
ما وظیفه داریم که سبک زندگی این افراد را واکنش دهیم، کیفیت زندگیشان را بالا ببریم، سلامتشان را تأمین کنیم، چراکه این موضوعات عمومی است، اما همه اینها نباید زوری باشد، باید راههای بهینهای ایجاد شود تا این افراد ارتقا پیدا کنند، ما باید امکانات را به همان نقطهای که میخواهند زندگی کنند، ببریم. حمام ایجاد کنیم، دارو ببریم، این اقدامات در درازمدت نتیجه میدهد.»
این پست توسط بخش دانستنی ها مجله کولاک گردآوری شده است , امیدواریم از مطالعه مطلب
بعد از کارتن خوابی و گورخوابی حالا رونمایی از پدیده کانال خوابی!
استفاده کافی برده باشید، از شما دعوت می شود از مطالب مرتبط با این پست دیدن فرمایید .
منبع:koolakmag.ir
گرداوری :ایرانی عکس