زمانی که کامران سوار خودرو شد ناگهان یکی از مردان دستمالی را روی دهان و بینیاش قرار داد که بلافاصله از هوش رفت. ساعاتی بعد با سر درد بیدار شد اما مردان ناشناس دست، پا، دهان و چشمهایش را بسته بودند.
گرداوردی مطلب مورد نظر توسط:علی نادری
زمانی که کامران سوار خودرو شد ناگهان یکی از مردان دستمالی را روی دهان و بینیاش قرار داد که بلافاصله از هوش رفت. ساعاتی بعد با سر درد بیدار شد اما مردان ناشناس دست، پا، دهان و چشمهایش را بسته بودند.
گرداوردی مطلب مورد نظر توسط:علی نادری